bülbüli - بلبلی
The entry is a dictionary list for the word bülbüli - بلبلی
بلبلی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ بَ ] (ص) (گوش...) گوشهای پهن
و بزرگ و دور از سر. (فرهنگ لغات
عامیانه). بله گوش (در تداول مردم قزوین). و
رجوع به بلبله گوش و بلبلی گوش شود.
و بزرگ و دور از سر. (فرهنگ لغات
عامیانه). بله گوش (در تداول مردم قزوین). و
رجوع به بلبله گوش و بلبلی گوش شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ بُ ] (ع ص، اِ) مرد سبک در سفر
بسیار اعانت کنندهٔ مردم. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). بُلبل. و رجوع به بلبل شود.
بسیار اعانت کنندهٔ مردم. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). بُلبل. و رجوع به بلبل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ بُ ] (اِ) شراب. (برهان). شراب،
زیرا که در بلبله می کنند. (جهانگیری). شراب
که در بلبله کنند. (از آنندراج) (از
انجمن آرا):
یکی بلبلی سرخ در جام زرد
تهمتن به روی زواره بخورد.
فردوسی (از جهانگیری).
بلبلی کرد نتاند به دل ...
زیرا که در بلبله می کنند. (جهانگیری). شراب
که در بلبله کنند. (از آنندراج) (از
انجمن آرا):
یکی بلبلی سرخ در جام زرد
تهمتن به روی زواره بخورد.
فردوسی (از جهانگیری).
بلبلی کرد نتاند به دل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ بُ ] (ص نسبی) منسوب به
بنی بلبلة، که بطنی است از فهم. (از اللباب فی
تهذیب الانساب).
بنی بلبلة، که بطنی است از فهم. (از اللباب فی
تهذیب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ بُ ] (اِخ) ابومحمدعبداللََّه بن
اسحاق بن عبیداللََّه بن سوید بلبلی، مشهور به
بیطاری. محدث بود و در صفر سال ۲۳۱
هـ . ق. درگذشت. او از مالک بن انس روایت
کرده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب).
اسحاق بن عبیداللََّه بن سوید بلبلی، مشهور به
بیطاری. محدث بود و در صفر سال ۲۳۱
هـ . ق. درگذشت. او از مالک بن انس روایت
کرده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب).