buzmuy - بزموی
The entry is a dictionary list for the word buzmuy - بزموی
بزموی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (اِ مرکب) سَبَد. (السامی).
شَعر. (مجمل اللغة) (زمخشری) (مهذب
الاسماء) (السامی) (ترجمان القرآن ترتیب
عادل بن علی). مقابل پشم. مقابل بزپشم.
صوف. (یادداشت بخط دهخدا). قاتمه. بزمو:
ما له سبد و لا لبد؛ نیست او را بزموی و
بزپشم. ...
شَعر. (مجمل اللغة) (زمخشری) (مهذب
الاسماء) (السامی) (ترجمان القرآن ترتیب
عادل بن علی). مقابل پشم. مقابل بزپشم.
صوف. (یادداشت بخط دهخدا). قاتمه. بزمو:
ما له سبد و لا لبد؛ نیست او را بزموی و
بزپشم. ...