biraderi - برادری
The entry is a dictionary list for the word biraderi - برادری
برادری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (حامص) برادر بودن.
اخوت. اخاء. اخاوت. (یادداشت بخط
مؤلف). مؤاخات و نسبت اخوت و خویشی.
(منتهی الارب):
آئین برادری و شرط یاری
آن نیست که عیب من هنر
پنداری.سعدی.
|| مساوات. (فرهنگ فارسی معین).
اخوت. اخاء. اخاوت. (یادداشت بخط
مؤلف). مؤاخات و نسبت اخوت و خویشی.
(منتهی الارب):
آئین برادری و شرط یاری
آن نیست که عیب من هنر
پنداری.سعدی.
|| مساوات. (فرهنگ فارسی معین).