ehran - اهران
The entry is a dictionary list for the word ehran - اهران
اهران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ) تیشهٔ درودگری و تبر. (ناظم
الاطباء). تیشهٔ درودگری. (برهان) (انجمن
آرا) (هفت قلزم) (آنندراج):
بکاه ار کوه کندن دست دادی
نه اهران بایدی نه اوستادی.
نزاری قهستانی (از انجمن آرا).
الاطباء). تیشهٔ درودگری. (برهان) (انجمن
آرا) (هفت قلزم) (آنندراج):
بکاه ار کوه کندن دست دادی
نه اهران بایدی نه اوستادی.
نزاری قهستانی (از انجمن آرا).