ist - است
The entry is a dictionary list for the word ist - است
است Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
anüs; büzük; makat
Arapça - Türkçe sözlük
اِسْت
1. makat
Anlamı: kıç, anüs
2. anüs
Anlamı: sindirim kanalının son bölümündeki çıkış deliği, makat, şerç
3. büzük
Anlamı: kalın bağırsağın sona erdiği yer, anüs
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
اسْت [مفرد]: ج أسْتاه: مؤخّرُ الشّخص، حلْقة الدُّبُر (مؤنّثة) "وقع على اسْتِه"| أنت أضيق استًا من ذاك: للتعبير عن العجز- ابن اسْتِها: ابن أمَةٍ، أو ولد زِنًى- ترَكته باست الأرض: عديمًا لا شيء له.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ) مخفّف استر. (رشیدی) (مؤید
الفضلاء). مخفف استر باشد که از دواب
مشهوره است. گویند از جمله متصرفات
فرعون است. (برهان) (جهانگیری).
|| استخوان آدمی و سایر حیوانات.
(برهان). و آن مأخوذ است از پهلوی بمعنی ...
الفضلاء). مخفف استر باشد که از دواب
مشهوره است. گویند از جمله متصرفات
فرعون است. (برهان) (جهانگیری).
|| استخوان آدمی و سایر حیوانات.
(برهان). و آن مأخوذ است از پهلوی بمعنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / -َسْ ] (فعل) -َست . صورتی از
کلمهٔ هست. هست. (مؤید الفضلاء). و آن
مفرد مغایب (سوم شخص مفرد) است از
مصدر استن و بدین وجه صرف میشود: استم.
استی. است. استیم. استید. استند. ...
کلمهٔ هست. هست. (مؤید الفضلاء). و آن
مفرد مغایب (سوم شخص مفرد) است از
مصدر استن و بدین وجه صرف میشود: استم.
استی. است. استیم. استید. استند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / -َسْ ] (پسوند) -َست. مزید مؤخر
نام بعض امکنه، چون: مَرّست. مروَست.
نام بعض امکنه، چون: مَرّست. مروَست.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع اِ) کون. دُبُر. بُن. (ربنجنی).
نشیمن. حلقهٔ دبر. تهیگاه. نشستنگاه.
نشست جای. رَمادَة. رَماعة. عجز. کفل.
(برهان قاطع). سرین. (رشیدی). مقعد.
ام سوید. ام سویدا. (المرصع). محسّه. ستَه.
محشه. حماء. خوارة. (منتهی الارب). قراعة.
ام الطنیخه. ام تسعین. ام الخبیص. ...
نشیمن. حلقهٔ دبر. تهیگاه. نشستنگاه.
نشست جای. رَمادَة. رَماعة. عجز. کفل.
(برهان قاطع). سرین. (رشیدی). مقعد.
ام سوید. ام سویدا. (المرصع). محسّه. ستَه.
محشه. حماء. خوارة. (منتهی الارب). قراعة.
ام الطنیخه. ام تسعین. ام الخبیص. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِمص) مخفف ایست. توقف :
بر شترست رخت ما این دل تنگ سخت ما
اِست مکن چو قافله روی بدین طرف کند.
مولوی.
|| ستایش و مدح و ثنا. (از برهان)
(جهانگیری). || ...
بر شترست رخت ما این دل تنگ سخت ما
اِست مکن چو قافله روی بدین طرف کند.
مولوی.
|| ستایش و مدح و ثنا. (از برهان)
(جهانگیری). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِ) سرین و کفل مردم و اسب.
(برهان). و ظاهراً با اِست بکسر همزه خلط
شده است.
(برهان). و ظاهراً با اِست بکسر همزه خلط
شده است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِ) مؤلفین برهان و جهانگیری و
آنندراج بمعنی افکندن و انداختن یاد کرده اند
و این معنی را ازین بیت استخراج
کرده اند:
بر نطع زمین طرح شهی چون تو باستی
لعبی است ز ترکش فلک بر ...
آنندراج بمعنی افکندن و انداختن یاد کرده اند
و این معنی را ازین بیت استخراج
کرده اند:
بر نطع زمین طرح شهی چون تو باستی
لعبی است ز ترکش فلک بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ سِ ] (اِخ) نام دسته ای از ساکنین
قفقاز که در دو ناحیه سکونت دارند: استی
شمال، در روسیهٔ شوروی، سکنهٔ آن
۱۵۲۰۰۰ تن کرسی آن ارجنی کیدز
(ولادی قفقاز) و استی جنوب، در
ترانسکوکازی (قفقازیهٔ جنوبی)، سکنهٔ آن ...
قفقاز که در دو ناحیه سکونت دارند: استی
شمال، در روسیهٔ شوروی، سکنهٔ آن
۱۵۲۰۰۰ تن کرسی آن ارجنی کیدز
(ولادی قفقاز) و استی جنوب، در
ترانسکوکازی (قفقازیهٔ جنوبی)، سکنهٔ آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / اُ ] (اِخ) (مخفف اوستا) تفسیر
کتاب دینی زردشتیان و در فرهنگها بغلط آنرا
کتاب زند و پازند نوشته اند:
شهنشاه ایران سر و تن بشست
به معبد خرامید با زند و است.فردوسی.
جهاندار یک شب سر و تن ...
کتاب دینی زردشتیان و در فرهنگها بغلط آنرا
کتاب زند و پازند نوشته اند:
شهنشاه ایران سر و تن بشست
به معبد خرامید با زند و است.فردوسی.
جهاندار یک شب سر و تن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (خاندان...) خانوادهٔ
سلطنتی مشهور ایتالیا، که دیری در فِرّار، مُدِن
و رِگژیو حکومت داشت و از آریُست و تاس
حمایت میکرد.
سلطنتی مشهور ایتالیا، که دیری در فِرّار، مُدِن
و رِگژیو حکومت داشت و از آریُست و تاس
حمایت میکرد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (کانال ...) ترعه ای که موز
و رُن را به مُزِل و سائن مرتبط می سازد.
و رُن را به مُزِل و سائن مرتبط می سازد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اَ ) (فع رابطه .) سوم شخص مفرد از مصدر «اَستن » [ = هستن . ] (زمان حال فعل
«بودن »): هوا روشن است .
«بودن »): هوا روشن است .