azad-mert - آزادمرد
The entry is a dictionary list for the word azad-mert - آزادمرد
آزادمرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ص مرکب) آزاده. حرّ.
(دهار). جوانمرد. اصیل. نجیب. صاحب نسب
بلند. شریف. کریم. نبیل :
همه پهلوانان آزادمرد
بر او خواندند آفرینها بدرد.فردوسی.
بیامد سبک مرد افسون پژوه...
بنزد سه دانا و آزادمرد.فردوسی.
پدرْت آن جهاندار آزادمرد
شنیدی ...
(دهار). جوانمرد. اصیل. نجیب. صاحب نسب
بلند. شریف. کریم. نبیل :
همه پهلوانان آزادمرد
بر او خواندند آفرینها بدرد.فردوسی.
بیامد سبک مرد افسون پژوه...
بنزد سه دانا و آزادمرد.فردوسی.
پدرْت آن جهاندار آزادمرد
شنیدی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) نام عامل حجاج بن
یوسف ثقفی که شهر فسا را در فارس تجدید
عمارت کرد و شکل آن را که مثلث بود
بگردانید. (از نزهةالقلوب).
یوسف ثقفی که شهر فسا را در فارس تجدید
عمارت کرد و شکل آن را که مثلث بود
بگردانید. (از نزهةالقلوب).
Next Words