biti - بتی
The entry is a dictionary list for the word biti - بتی
بتی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تْ تی ] (ع ص نسبی) بت باف و
فروشندهٔ آن. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| دستمال پشم و مانند آن. (از اقرب
الموارد). و در این حدیث: فاتی بثلثة اقرص
علی بتی بمعنی دستارخوان صوف و مانند ...
فروشندهٔ آن. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| دستمال پشم و مانند آن. (از اقرب
الموارد). و در این حدیث: فاتی بثلثة اقرص
علی بتی بمعنی دستارخوان صوف و مانند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تْ تی ] (ص نسبی) منسوب به بت
از قرای بغداد. (از معجم البلدان).
|| منسوب به بت، جائی از نواحی بصره. (از
انساب سمعانی). || قریه ای میان بوهرز و
بعقوبا. (از ...
از قرای بغداد. (از معجم البلدان).
|| منسوب به بت، جائی از نواحی بصره. (از
انساب سمعانی). || قریه ای میان بوهرز و
بعقوبا. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تْ تی ] (اِخ) ابوالحسن احمدبن
علی کاتب بتی منسوب به بت از قرای بغداد،
ادیبی هوشیار بود و بسال ۴۰۵ هـ . ق.
درگذشت. مدتی برای القادر باللََّه کتابت
میکرد. (از معجم البلدان). و رجوع به عیون
الاخبار ...
علی کاتب بتی منسوب به بت از قرای بغداد،
ادیبی هوشیار بود و بسال ۴۰۵ هـ . ق.
درگذشت. مدتی برای القادر باللََّه کتابت
میکرد. (از معجم البلدان). و رجوع به عیون
الاخبار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ تْ تی ] (اِخ) ابوجعفر بتی از شعرا و
منسوب به بته از قرای بلنسیه بود. (از معجم
البلدان).
منسوب به بته از قرای بلنسیه بود. (از معجم
البلدان).