جاسم
The entry is a dictionary list for the word جاسم
جاسم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.
مانند قاسم و یاسم و صورتی دیگر از قاسم.
مانند قاسم و یاسم و صورتی دیگر از قاسم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) (بنو...) بنوجاسم قبیله ای
بوده است در قدیم. (آنندراج):
و اهل جاسم و مأرب
و حیّ لقمان و النقون.
(البیان و التبیین ج ۱ ص ۱۶۶).
بوده است در قدیم. (آنندراج):
و اهل جاسم و مأرب
و حیّ لقمان و النقون.
(البیان و التبیین ج ۱ ص ۱۶۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) نام دهی است بشام.
(منتهی الارب) (آنندراج). صاحب معجم
البلدان آرد: نام قریه ای است که در جانب
راست شاهراه طبریه واقع است و با شام
هشت فرسخ فاصله دارد و جاسم بن ارم بن
سام ...
(منتهی الارب) (آنندراج). صاحب معجم
البلدان آرد: نام قریه ای است که در جانب
راست شاهراه طبریه واقع است و با شام
هشت فرسخ فاصله دارد و جاسم بن ارم بن
سام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ارم بن سام بن نوح که به
دهی نزدیک بشام منتقل شد و آن ده را
بدینجهت جاسم نامیدند. (از معجم البلدان
ج ۳). رجوع به ماده قبل شود.
دهی نزدیک بشام منتقل شد و آن ده را
بدینجهت جاسم نامیدند. (از معجم البلدان
ج ۳). رجوع به ماده قبل شود.