نگاهبان
The entry is a dictionary list for the word نگاهبان
نگاهبان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (ص مرکب، اِ مرکب)
نگاه دارندهٔ چیزی و حفاظت کنندهٔ آن.
(آنندراج). حافظ. (مهذب الاسماء) (ناظم
الاطباء). حارس. محافظ. (از ناظم الاطباء)
(فرهنگ فارسی معین). نگهدارنده. (ناظم
الاطباء). حفیظ. وکیل. (مهذب الاسماء)
(ترجمان القرآن). رقیب. (ترجمان القرآن).
ناظر. مهیمن. خفیر. (از منتهی ...
نگاه دارندهٔ چیزی و حفاظت کنندهٔ آن.
(آنندراج). حافظ. (مهذب الاسماء) (ناظم
الاطباء). حارس. محافظ. (از ناظم الاطباء)
(فرهنگ فارسی معین). نگهدارنده. (ناظم
الاطباء). حفیظ. وکیل. (مهذب الاسماء)
(ترجمان القرآن). رقیب. (ترجمان القرآن).
ناظر. مهیمن. خفیر. (از منتهی ...