Thun - تون

The entry is a dictionary list for the word Thun - تون
تون Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir

تون: التهذيب: أَبو عمرو التَّتاوُن احْتيال وخديعة. والرجل يَتتاوَنُ الصيدَ إذا جاءه مرة عن يمينه ومرة عن شماله؛ وأَنشد: تَتاوَن لي في الأَمر من كلِّ جانبٍ، لِيَصْرِفَني عمّا أُريدُ كَنُود. وقال ابن الأَعرابي: التُّونُ (* قوله “التون الخزفة” كذا بالأصل والتكملة والتهذيب، والذي في القاموس: الخرقة). الخَزَفة التي يُلعب عليها بالكُجّة؛ قال الأَزهري: ولم أَرَ هذا الحرف لغيره، قال: وأَنا واقفٌ فيه إنه بالنون أَو بالزاي.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ع اِ) خرقه که بر آن به کجه بازی کنند.
(منتهی الارب). خرقه ای که در آن کجه بازی
کنند. (ناظم الاطباء). الخرقة التی یلعب علیها
بالکجة. (لسان العرب) (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ) رودهٔ پاک نکرده را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). رودهٔ گوسفند که در او سرگین
بود. (شرفنامهٔ منیری). || قرارگاه نطفه را
نیز گفته اند که زهدان باشد. (برهان). زهدان.
(غیاث اللغات) (آنندراج). قرارگاه نطفه در
رحم که زهدانش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ تَ وَ ] (اِ) بدن و جثهٔ آدمی را گویند.
(برهان) (ناظم الاطباء). در رسم الخط پهلوی
تن را... نویسند و آن را بیشتر تون

میخواندند. به معنی تن و بدن... در صورتی که
تلفظ حقیقی آن «تن» است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) شهری است به خراسان نزدیک
قائن و از آن شهر است اسماعیل بن ابی سعد و
احمدبن محمدبن احمد. (منتهی الارب) (از
آنندراج). ولایتی در خراسان نزدیک طبس.
(ناظم الاطباء). نام ولایتی است از خراسان.
(برهان). امروز فردوس گویند در شمال
شرقی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ)
شهری است در سوییس به ناحیهٔ
بِرن که در حوالی برکهٔ رود آر
واقع است.
این شهر دارای مدرسهٔ نظام و کارخانهٔ
لبنیات سازی و تصفیهٔ فلزات و حریربافی و
۲۴۲۰۰ تن سکنه است. (از لاروس). رجوع
به قاموس الاعلام ترکی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ.) آتشدان حمام ، گلخن .
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir

تُوْن، تُوْنَة (سمك)

tuna, tunny
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir

تُونٌ

تُونَةٌ

тунец (рыба)
Thun - تون other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.