Müşemmir - مشمر
The entry is a dictionary list for the word Müşemmir - مشمر
مشمر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ شَمْ مِ ] (ع ص) مرد رسا و
آزمودهکار و دامن بر ميان زننده برای دويدن.
(آنندراج) (غياث). مرد رسای آزمودهکار.
(منتهی الارب). مرد رسای آزمودهکار و
مجرب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دامنبرزده. شکرده. ساخته. مهيا. آماده.
مصمم. (يادداشت مؤلف):
برفت از پيشم ...
آزمودهکار و دامن بر ميان زننده برای دويدن.
(آنندراج) (غياث). مرد رسای آزمودهکار.
(منتهی الارب). مرد رسای آزمودهکار و
مجرب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دامنبرزده. شکرده. ساخته. مهيا. آماده.
مصمم. (يادداشت مؤلف):
برفت از پيشم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ شَمْ مَ ] (ع ص) اسب تيزرفتار
مستعد دويدن. (آنندراج) (غياث). || خراب
ويران. درهم. برچيده:
آن جنت ارم بين چون دود هنگ نمرود
وآن کعبهٔ کرم بين چون باديه مشمر.
شرفالدين شفروه.
مشمر بود ملک آن پادشاه
که او را نباشد خردمند ...
مستعد دويدن. (آنندراج) (غياث). || خراب
ويران. درهم. برچيده:
آن جنت ارم بين چون دود هنگ نمرود
وآن کعبهٔ کرم بين چون باديه مشمر.
شرفالدين شفروه.
مشمر بود ملک آن پادشاه
که او را نباشد خردمند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ شَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - به سرعت واداشته . 2 - تهیه شده ، مهیا. 3 - قصد
شده . 4 - دامن به کمر زده .
شده . 4 - دامن به کمر زده .