Günd - گند
The entry is a dictionary list for the word Günd - گند
گند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) اوستا گئینتی (بوی متعفن)،
پهلوی گند، گندگ (گنده)، هندی باستان
گندها (بو، عطر [ خوشبو ] )، افغانی
گنده ، بلوچی گند (گل [ به کسر اول ] ،
فضله)، گندک ، گندق (بد، ...
پهلوی گند، گندگ (گنده)، هندی باستان
گندها (بو، عطر [ خوشبو ] )، افغانی
گنده ، بلوچی گند (گل [ به کسر اول ] ،
فضله)، گندک ، گندق (بد، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِ) خایه باشد که به عربی خصیه
خوانند. (برهان). خایه. (آنندراج). بیضه.
تخم. عُنبُل. معرب آن جند و قند است. و
رجوع به جند و خایه شود.
- خر نر را از گندش شناسند، نظیر: ...
خوانند. (برهان). خایه. (آنندراج). بیضه.
تخم. عُنبُل. معرب آن جند و قند است. و
رجوع به جند و خایه شود.
- خر نر را از گندش شناسند، نظیر: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گَ) (اِ.) 1 - بوی بد، عفونت . 2 - کثافت ، آلودگی . ؛ ~ ِ چیزی بالا آمدن (درآمدن
) : (عا.) فساد آن آشکار شدن . ؛ ~چیزی را بالا آوردن : (عا.) کاری را بسیار بد
انجام دادن ، رسوا شدن .
) : (عا.) فساد آن آشکار شدن . ؛ ~چیزی را بالا آوردن : (عا.) کاری را بسیار بد
انجام دادن ، رسوا شدن .