Kıfâr - قفار
The entry is a dictionary list for the word Kıfâr - قفار
قفار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ع ص، اِ) جِ قَفْر. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). جِ قَفْر، به معنی زمین غیرآباد
که آب و گیاه در آن نباشد. رجوع به قفر شود.
(اقرب الموارد). جِ قَفْر، به معنی زمین غیرآباد
که آب و گیاه در آن نباشد. رجوع به قفر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع ص) (سویق...) پِست
ناشورانیده. (منتهی الارب): سویق قفار؛ ای
غیرملتوت. (اقرب الموارد). || خبز قفار؛
ای غیرمادوم یعنی نان بی نانخورش. (غیاث
اللغات) (اقرب الموارد) (منتهی الارب): اکل
خبزه قفاراً؛ ای بلا ...
ناشورانیده. (منتهی الارب): سویق قفار؛ ای
غیرملتوت. (اقرب الموارد). || خبز قفار؛
ای غیرمادوم یعنی نان بی نانخورش. (غیاث
اللغات) (اقرب الموارد) (منتهی الارب): اکل
خبزه قفاراً؛ ای بلا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) لقب خالدبن عامر، بدان
جهت که در مهمانی ولیمه، نان و شیر
خورانیده بود و چیزی ذبح نکرده بود. (منتهی
الارب).
جهت که در مهمانی ولیمه، نان و شیر
خورانیده بود و چیزی ذبح نکرده بود. (منتهی
الارب).