hazra - خضرا
The entry is a dictionary list for the word hazra - خضرا
خضرا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِ) چمن کاری. جایی که چمن
در آن کاشته اند: چون کولکی چنان دید
خفض را بر خضرا برد، بنشاند و اندر پیش او.
(تاریخ سیستان). برفتم تا باغ پیروزی، در آن
خضرا که بودند هر یکی ...
در آن کاشته اند: چون کولکی چنان دید
خفض را بر خضرا برد، بنشاند و اندر پیش او.
(تاریخ سیستان). برفتم تا باغ پیروزی، در آن
خضرا که بودند هر یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) نام یکی از گنجهای
هفتگانهٔ پرویز. (یادداشت بخط مؤلف):
دگر گنج کز در خوشاب بود
که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش روان
همان نامور کاردان بخردان.فردوسی.
دگر گنج خضرا و گنج عروس
کجا ...
هفتگانهٔ پرویز. (یادداشت بخط مؤلف):
دگر گنج کز در خوشاب بود
که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش روان
همان نامور کاردان بخردان.فردوسی.
دگر گنج خضرا و گنج عروس
کجا ...