Penn - پن
The entry is a dictionary list for the word Penn - پن
پن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (حرف ربط) بمعنی اما و بمعنی
لیکن باشد. (برهان قاطع). ولی. ولیکن. لکنّ.
لکن. لیک. ولیک.
لیکن باشد. (برهان قاطع). ولی. ولیکن. لکنّ.
لکن. لیک. ولیک.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِخ) (جزیرهٔ...) جزیره ای در
ملانزی در جنوب کالدونی جدید دارای ۵۷۰
تن سکنه. این جزیره از مستعمرات فرانسه
است.
ملانزی در جنوب کالدونی جدید دارای ۵۷۰
تن سکنه. این جزیره از مستعمرات فرانسه
است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پِ ] (اِخ) ویلیام. از فرقهٔ مذهبی
کوئکریسم انگلیسی، متولد در لندن.
قانون گذار پن سیلوانی (۱۶۴۴ -۱۷۱۸م.).
در قاموس الاعلام ترکی آمده است: پن، پان.
مصلح پانسیلوانیای واقع در کشورهای
متحدهٔ امریکا میباشد در سال ۱۶۴۴ م. ...
کوئکریسم انگلیسی، متولد در لندن.
قانون گذار پن سیلوانی (۱۶۴۴ -۱۷۱۸م.).
در قاموس الاعلام ترکی آمده است: پن، پان.
مصلح پانسیلوانیای واقع در کشورهای
متحدهٔ امریکا میباشد در سال ۱۶۴۴ م. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پِ ] (اِخ) توماس. روزنامه نویس
انگلیسی متولد در تتفر که سپس به تابعیت
فرانسه درآمد و در مجلس کنوانسیون
بمناسبت تألیفاتی که در دفاع عقاید جدید
داشت عضویت یافت. (۱۷۳۷ -۱۸۰۹م.).
انگلیسی متولد در تتفر که سپس به تابعیت
فرانسه درآمد و در مجلس کنوانسیون
بمناسبت تألیفاتی که در دفاع عقاید جدید
داشت عضویت یافت. (۱۷۳۷ -۱۸۰۹م.).
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
bemol; duży; gładki; jasny; matowy; mielizna; mieszkanie; nizina; nudny; obszerny; oczywisty; ogólny; płaski; pospolity; prosty; przeciętny; rozległy; równina; równy; szczery; szeroki; szeroko; wielki; wszechstronny; wyraźny; zagranica; zewnętrzny; zwykły