lud - لد
The entry is a dictionary list for the word lud - لد
لد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ دد ] (ع مص) لدود. دارو در کرانهٔ دهن
کسی ریختن. (منتهی الارب). دارو به یک
سوی دهن فروگذاشتن. (تاج المصادر).
|| خصومت کردن با کسی. (منتهی الارب).
جدال و خصومت کردن. (منتخب اللغات).
کسی ریختن. (منتهی الارب). دارو به یک
سوی دهن فروگذاشتن. (تاج المصادر).
|| خصومت کردن با کسی. (منتهی الارب).
جدال و خصومت کردن. (منتخب اللغات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ دد ] (ع ص، اِ) جِ اَلدّ. مردم
سخت خصومت که به حق میل نکنند. (منتهی
الارب):
علم چون در نور حق فرغرده شد
پس ز علمت نور یابد قوم لُد.مولوی.
جملگی آوازها بگرفته شد
رحم آمد بر سر ...
سخت خصومت که به حق میل نکنند. (منتهی
الارب):
علم چون در نور حق فرغرده شد
پس ز علمت نور یابد قوم لُد.مولوی.
جملگی آوازها بگرفته شد
رحم آمد بر سر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ دد ] (اِخ) دهی است به فلسطین. گویند
که عیسی علیه السلام دجال را بر در آن ده
خواهد کشت. (منتهی الارب). شهری به
فلسطین بناکردهٔ سلیمان بن عبدالملک.(نخبةالدهر دمشقی ص ۲۰۱).
که عیسی علیه السلام دجال را بر در آن ده
خواهد کشت. (منتهی الارب). شهری به
فلسطین بناکردهٔ سلیمان بن عبدالملک.(نخبةالدهر دمشقی ص ۲۰۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ناحیتی به بلژیک در «فلاندر -
اُر» دارای شش هزار و هفتصد تن سکنه.
اُر» دارای شش هزار و هفتصد تن سکنه.