Kusret - قصرة
The entry is a dictionary list for the word Kusret - قصرة
قصرة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صَ رَ ] (ع اِ) آنچه در پرویزن
بماند بعدِ بیختن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || اسپست که به اول کوفتن برآید.
|| پوست بالای دانه. || پتک ...
بماند بعدِ بیختن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || اسپست که به اول کوفتن برآید.
|| پوست بالای دانه. || پتک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ رَ ] (ع اِ) نزدیک. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً و
قُصْرَةً؛ ای دنیة. (اقرب الموارد). رجوع به
قَصْرة شود. || (اِمص) فروگذاشت و
کوتاهی. (از منتهی الارب). || ...
(اقرب الموارد). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً و
قُصْرَةً؛ ای دنیة. (اقرب الموارد). رجوع به
قَصْرة شود. || (اِمص) فروگذاشت و
کوتاهی. (از منتهی الارب). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ رَ ] (ع اِ) نزدیک. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً؛
یعنی نزدیک است به نسبت. (منتهی الارب).
رجوع به قُصْرة شود.
(اقرب الموارد). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً؛
یعنی نزدیک است به نسبت. (منتهی الارب).
رجوع به قُصْرة شود.