Fûfel - فوفل
The entry is a dictionary list for the word Fûfel - فوفل
فوفل Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
فوفل: قال أَبو حنيفة: الفُوفَل ثمر نخلة وهو صلْب كأَنه عود خشب؛ وقال مرة: شجر الفُوفل نخلة مثل نخلة النارَجِيل تحمل كَبَائس فيها الفُوفل أَمثال التمر.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فو فِ / فَ ] (اِ) درختی است از تیرهٔ
نخل ها که در مناطق گرم آسیا، هندوستان و
جزایر سند و جاوه میروید. درختی است نسبةً
بلند و برگهایش شانه ای هستند که در انتهای
تنهٔ برافراشتهٔ آن مانند تاجی ...
نخل ها که در مناطق گرم آسیا، هندوستان و
جزایر سند و جاوه میروید. درختی است نسبةً
بلند و برگهایش شانه ای هستند که در انتهای
تنهٔ برافراشتهٔ آن مانند تاجی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر
سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در
انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری
های ظریف به کار می برند و از پوست آن الیاف قابل نساجی به دست می آورند و جوانة
انتهایی تنة آن را به نام کلم فوفل - چون مانند پنیر نرم است - به مصرف تغذیه می
رسانند.
سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در
انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری
های ظریف به کار می برند و از پوست آن الیاف قابل نساجی به دست می آورند و جوانة
انتهایی تنة آن را به نام کلم فوفل - چون مانند پنیر نرم است - به مصرف تغذیه می
رسانند.