İyâle - عیالة
The entry is a dictionary list for the word İyâle - عیالة
عیالة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع مص) بسیارعیال گردیدن. (از
منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
عَول. رجوع به عول شود. || کافی و بسنده
گردیدن. عیال خود را نفقه و خورش دادن و
عیالداری کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج).
معاش ...
منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
عَول. رجوع به عول شود. || کافی و بسنده
گردیدن. عیال خود را نفقه و خورش دادن و
عیالداری کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج).
معاش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع اِ) علف: عیالة البِرذَون؛ علف
ستور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
ستور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ یْ یا لَ ] (ع ص) امرأة عیالة؛ زن
خرامنده و مائل و نازنده در رفتار. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زن متبختر
و میال. (از اقرب الموارد).
خرامنده و مائل و نازنده در رفتار. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زن متبختر
و میال. (از اقرب الموارد).