Uşş - عش
The entry is a dictionary list for the word Uşş - عش
عش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ش ش ] (ع مص) کم شاخ و
باریک تنه گردیدن درخت. (از منتهی الارب):
عشت النخلة؛ شاخه های آن نخل کم شد و
انتهای آن باریک گشت. (از اقرب الموارد).
|| جستن. (منتهی الارب). طلب کردن. ...
باریک تنه گردیدن درخت. (از منتهی الارب):
عشت النخلة؛ شاخه های آن نخل کم شد و
انتهای آن باریک گشت. (از اقرب الموارد).
|| جستن. (منتهی الارب). طلب کردن. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ش ش ] (ع ص) اندک، و بخشش
اندک. (از منتهی الارب). عطاء قلیل. (اقرب
الموارد). || گشن که به خواهش ناقه بر وی
جهد و ستم نکند. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| ...
اندک. (از منتهی الارب). عطاء قلیل. (اقرب
الموارد). || گشن که به خواهش ناقه بر وی
جهد و ستم نکند. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ش ش ] (ع اِ) آشیانهٔ مرغ از هیمه و
حطب که بر شاخ درخت باشد، و اگر در دیوار
یا عمارت و یا در کوه باشد آن را وکر و وَکن
گویند، و اگر آشیانهٔ او در ...
حطب که بر شاخ درخت باشد، و اگر در دیوار
یا عمارت و یا در کوه باشد آن را وکر و وَکن
گویند، و اگر آشیانهٔ او در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ش ش ] (اِخ) ابن لبیدبن عداء.
شاعری است. (منتهی الارب). ابن لبیدبن
عدبن امیةبن عبداللََّه بن رزاخ بن ربیعةبن
حرام بن ضنةبن سعدبن هذیم بن أسلم بن
الحاف بن قضاعة. جدّی است جاهلی، و
حریث و عاطف دو ...
شاعری است. (منتهی الارب). ابن لبیدبن
عدبن امیةبن عبداللََّه بن رزاخ بن ربیعةبن
حرام بن ضنةبن سعدبن هذیم بن أسلم بن
الحاف بن قضاعة. جدّی است جاهلی، و
حریث و عاطف دو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ش ش ] (اِخ) (ذوالـ ...) از وادیهای
عقیق، از نواحی مدینه است، و گویند آن در
راه بین صنعاء و مکه است در نجد، در پایین
راه تهامه، و آن منزلی است بین مکانی که
مشهور به ...
عقیق، از نواحی مدینه است، و گویند آن در
راه بین صنعاء و مکه است در نجد، در پایین
راه تهامه، و آن منزلی است بین مکانی که
مشهور به ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عُشٌّ
['ʔʼuʃː]
n m
بَيْتُ الطّائِرِ m nid
◊
بَنى الطَّيْرُ عُشَّهُ — L'oiseau faisait son nid.
♦ عِشُّ الحَمامِ colombier m
♦ عُشُّ الزَّوْجِيَّةِ le nid nuptial
♦ عُشُّ البُلْبُلِ نَوْعٌ منَ الحَلْوى pâtisserie très sucrée
♦ عُشُُّ السُّنونو nid d'hirondelle
♦ عُشُُّ النِّسْرِ nid d'aigle
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
عَشَّ
п. I
а/у عَشٌّ
1) искать
2) добывать, приобретать, собирать
3) сидеть в гнезде
II
عُشٌّ
мн. أَعْشَاشٌ , عُشُوشٌ
гнездо; النمل عشّ муравейник
* * *
у=
pl. = عشاش
pl. = أعشاش
гнездо