Tırâzî - طرازی
The entry is a dictionary list for the word Tırâzî - طرازی
طرازی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طِ / طَ ] (ص نسبی) منسوب به
شهر طراز. (سمعانی) (اقرب الموارد). اهل
طراز یا متعلق به آنجا:
همه آزمایش همه پرنمایش
همه پردرایش چو گرگ طرازی.
ابوالطیب المصعبی (از تاریخ بیهقی چ غنی و
فیاض).
کمان بابلیان دیدم ...
شهر طراز. (سمعانی) (اقرب الموارد). اهل
طراز یا متعلق به آنجا:
همه آزمایش همه پرنمایش
همه پردرایش چو گرگ طرازی.
ابوالطیب المصعبی (از تاریخ بیهقی چ غنی و
فیاض).
کمان بابلیان دیدم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طِ ] (ص نسبی) هذه النسبة لمن
یستعمل الثیاب المطرزة او یستعملها. (انساب
سمعانی). رقام. مطرز. آنکه علم جامه کند.
|| جامهٔ طرازی؛ جامه ای که سلطان را
بافند.
یستعمل الثیاب المطرزة او یستعملها. (انساب
سمعانی). رقام. مطرز. آنکه علم جامه کند.
|| جامهٔ طرازی؛ جامه ای که سلطان را
بافند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طِ ] (اِخ) (الویکنت) فیلیب
(فیلیپ) ابن نصراللََّه بن آنطون بن نصراللََّه بن
الیاس بن بطرس دی طرازی. بسال ۱۸۶۵ م.
در بیروت تولد یافت. وی از عائلهٔ کونت دو
طرازی از خانواده های معروف و از نجبای
اهالی سوریه ...
(فیلیپ) ابن نصراللََّه بن آنطون بن نصراللََّه بن
الیاس بن بطرس دی طرازی. بسال ۱۸۶۵ م.
در بیروت تولد یافت. وی از عائلهٔ کونت دو
طرازی از خانواده های معروف و از نجبای
اهالی سوریه ...