Şîrbân - شیربان
The entry is a dictionary list for the word Şîrbân - شیربان
شیربان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص مرکب) نگهبان شیر. (ناظم
الاطباء). شیروان. آنکه نگاهبان شیر است.
(یادداشت مؤلف):
همی شد دوان شیربان چون نوند
به یک دست زنجیر و دیگر کمند.فردوسی.
گاو چشم دلیر شوخ گشاد
چشم بر شیربان شیرآغال.
ازرقی (از انجمن آرا).
الاطباء). شیروان. آنکه نگاهبان شیر است.
(یادداشت مؤلف):
همی شد دوان شیربان چون نوند
به یک دست زنجیر و دیگر کمند.فردوسی.
گاو چشم دلیر شوخ گشاد
چشم بر شیربان شیرآغال.
ازرقی (از انجمن آرا).
Next Words