Şengerf - ّشنگرف
The entry is a dictionary list for the word Şengerf - ّشنگرف
ّشنگرف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ گَ ] (اِ) شنجرف. سنجرف.
زنجفر. زنجرف. سرخ و آن سرخی که بدان
نویسند. (زمخشری). زنجفر. (فرهنگ
اسدی). شقر. (بحر الجواهر) (دهار). شقرة.
(منتهی الارب). گیاهی است خاردار و بر
زمین چسبیده، بیخی سطبر و سرخ دارد.
(رشیدی). معرب آن شنجرف. ...
زنجفر. زنجرف. سرخ و آن سرخی که بدان
نویسند. (زمخشری). زنجفر. (فرهنگ
اسدی). شقر. (بحر الجواهر) (دهار). شقرة.
(منتهی الارب). گیاهی است خاردار و بر
زمین چسبیده، بیخی سطبر و سرخ دارد.
(رشیدی). معرب آن شنجرف. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(شَ گَ) (اِ.) شنجرف ، اکسید سرب که سرخ رنگ است و از آن در نقاشی استفاده م ی
کنند.
کنند.