Südâ - سدی
The entry is a dictionary list for the word Südâ - سدی
سدی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ دا ] (ع اِ) تار جامه. (منتهی
الارب) (آنندراج). خلاف لحمه. (اقرب
الموارد). تار. (زمخشری). رشته ها و نخ های
دراز افقی کشیدهٔ نسیجی مقابل لحمه که
نخ های کوتاه عمودی گونهٔ منسوجی بود.
(یادداشت مؤلف). ...
الارب) (آنندراج). خلاف لحمه. (اقرب
الموارد). تار. (زمخشری). رشته ها و نخ های
دراز افقی کشیدهٔ نسیجی مقابل لحمه که
نخ های کوتاه عمودی گونهٔ منسوجی بود.
(یادداشت مؤلف). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ دْیْ ] (ع مص) سست و
فروهشته شدن غلاف چیزی. (منتهی
الارب). || دراز کردن دست بسوی کسی.
|| گام فراخ نهادن. (منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء).
فروهشته شدن غلاف چیزی. (منتهی
الارب). || دراز کردن دست بسوی کسی.
|| گام فراخ نهادن. (منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ دْ دی ی ] (اِخ) لقب اسماعیل
بدان جهت که در سدهٔ مسجد کوفه نشسته
روی بندها و سرافکندنیهای زنان میفروخت.
(ناظم الاطباء). رجوع به اسماعیل بن
عبدالرحمن در همین لغت نامه و رجوع به
امتاع الاسماع ۱۰۰ ...
بدان جهت که در سدهٔ مسجد کوفه نشسته
روی بندها و سرافکندنیهای زنان میفروخت.
(ناظم الاطباء). رجوع به اسماعیل بن
عبدالرحمن در همین لغت نامه و رجوع به
امتاع الاسماع ۱۰۰ ...