Zery - زری
The entry is a dictionary list for the word Zery - زری
زری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ص نسبی) منسوب به زر. (ناظم
الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت
بخط مرحوم دهخدا). ساخته از زر. زرین.
طلائی. (فرهنگ فارسی معین). || پارچهٔ
زربفت. (ناظم الاطباء). پارچهٔ که پودهای آن
طلاست. زربفت. (فرهنگ ...
الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت
بخط مرحوم دهخدا). ساخته از زر. زرین.
طلائی. (فرهنگ فارسی معین). || پارچهٔ
زربفت. (ناظم الاطباء). پارچهٔ که پودهای آن
طلاست. زربفت. (فرهنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَرْیْ ] (ع مص) عیب کردن و عتاب
نمودن و خشم گرفتن بر کسی. (منتهی الارب)
(آنندراج) (از اقرب الموارد). زرایة. (ناظم
الاطباء). رجوع به همین کلمه شود.
نمودن و خشم گرفتن بر کسی. (منتهی الارب)
(آنندراج) (از اقرب الموارد). زرایة. (ناظم
الاطباء). رجوع به همین کلمه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ری ی ] (عِ ص) سقاء زری؛ خیک
میانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
میانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ ] (اِخ) دهی از دهستان قطور است
که در بخش حومهٔ شهرستان خوی در
۳۴ هزارگزی جنوب باختری خوی واقع
است و ۳۷۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).
که در بخش حومهٔ شهرستان خوی در
۳۴ هزارگزی جنوب باختری خوی واقع
است و ۳۷۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(زَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به زر، طلایی . 2 - پارچه یا لباسی که در آن نخ های طلایی
به کار رفته است . 3 - نامی برای زنان .
به کار رفته است . 3 - نامی برای زنان .