Rüsvâyî - رسوایی
The entry is a dictionary list for the word Rüsvâyî - رسوایی
رسوایی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُسْ ] (حامص) رسوائی.
فضیحت و مذلت. (آنندراج). افتضاح و
بی آبرویی و بدنامی و ذلت و فضیحت و
بی حرمتی. (ناظم الاطباء). اِبَة. موئبة. خزی.
فتنه. فضاح. فضاحة. فضوح. فضوحة.
فضیحة. لوءة. مهانة. مهجرة. ویلة. هاجره.
هتکَهَ. هون. (منتهی الارب). حالت و کیفیت ...
فضیحت و مذلت. (آنندراج). افتضاح و
بی آبرویی و بدنامی و ذلت و فضیحت و
بی حرمتی. (ناظم الاطباء). اِبَة. موئبة. خزی.
فتنه. فضاح. فضاحة. فضوح. فضوحة.
فضیحة. لوءة. مهانة. مهجرة. ویلة. هاجره.
هتکَهَ. هون. (منتهی الارب). حالت و کیفیت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُسْ ] (اِخ) یا رسوایی جغتایی.
پسر یادگاربیگ حالتی. از گویندگان قرن دهم
هجری بود و شرح احوال او در نگارستان
سخن ص ۳۵ آمده است. رجوع به همان
مأخذ و فرهنگ سخنوران شود.
پسر یادگاربیگ حالتی. از گویندگان قرن دهم
هجری بود و شرح احوال او در نگارستان
سخن ص ۳۵ آمده است. رجوع به همان
مأخذ و فرهنگ سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُسْ ] (اِخ) یا رسوایی همدانی.
از گویندگان قرن دهم هجری بود و شرح
احوال او در قاموس الاعلام ترکی آمده است.
رجوع به همان مأخذ و فرهنگ سخنوران و
الذریعه ج ۹ بخش ۲ شود.
از گویندگان قرن دهم هجری بود و شرح
احوال او در قاموس الاعلام ترکی آمده است.
رجوع به همان مأخذ و فرهنگ سخنوران و
الذریعه ج ۹ بخش ۲ شود.