Restî - رستی
The entry is a dictionary list for the word Restî - رستی
رستی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (حامص) خلاص و نجات.
(ناظم الاطباء). خلاص و نجات یافتن.
(برهان).
(ناظم الاطباء). خلاص و نجات یافتن.
(برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (حامص) راحت و فراغت و
آسودگی و آسایش. (ناظم الاطباء). راحت و
فراغت. (از انجمن آرا) (از برهان) (از
آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از شعوری
ج ۲ ورق ۲۷) (غیاث اللغات از جهانگیری و
برهان):
ابی زحمت نیابی تندرستی
ابی ...
آسودگی و آسایش. (ناظم الاطباء). راحت و
فراغت. (از انجمن آرا) (از برهان) (از
آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از شعوری
ج ۲ ورق ۲۷) (غیاث اللغات از جهانگیری و
برهان):
ابی زحمت نیابی تندرستی
ابی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (حامص) چیرگی. (انجمن آرا)
(آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از
شعوری ج ۲ ورق ۲۷) (فرهنگ رشیدی).
غلبه. استیلاء. (فرهنگ فارسی معین). غلبه و
فتح و ظفر و استیلا. (ناظم الاطباء). غالب
شدن و مستولی گردیدن. (از برهان).
|| ...
(آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از
شعوری ج ۲ ورق ۲۷) (فرهنگ رشیدی).
غلبه. استیلاء. (فرهنگ فارسی معین). غلبه و
فتح و ظفر و استیلا. (ناظم الاطباء). غالب
شدن و مستولی گردیدن. (از برهان).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِ) رزق و روزی و روزینه.
(ناظم الاطباء). روزی. رزق. (فرهنگ فارسی
معین) (از برهان) (از فرهنگ اوبهی). نعمت و
روزی را گویند. (از فرهنگ جهانگیری)
(غیاث اللغات) (از شعوری ج ۲ ورق ۲۷).
نعمت. (لغت فرس اسدی):
چون تو ...
(ناظم الاطباء). روزی. رزق. (فرهنگ فارسی
معین) (از برهان) (از فرهنگ اوبهی). نعمت و
روزی را گویند. (از فرهنگ جهانگیری)
(غیاث اللغات) (از شعوری ج ۲ ورق ۲۷).
نعمت. (لغت فرس اسدی):
چون تو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ تی ی ] (ص نسبی) منسوب است
به رُستة که نسبت اجدادی است. (از انساب
سمعانی).
به رُستة که نسبت اجدادی است. (از انساب
سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ تی ی ] (اِخ) احمدبن محمدبن
رُستة صوفی اصفهانی رستی، معروف به
جمال و مکنی به ابوحامد. وی از محمدبن
ابراهیم بن عامربن ابراهیم مدینی اصفهانی
روایت کرد و ابوبکر ابن مردویه از او روایت
دارد. (از ...
رُستة صوفی اصفهانی رستی، معروف به
جمال و مکنی به ابوحامد. وی از محمدبن
ابراهیم بن عامربن ابراهیم مدینی اصفهانی
روایت کرد و ابوبکر ابن مردویه از او روایت
دارد. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِخ) عبداللََّه بن محمدبن عمر
زهری رستی. از عم خود رستهٔ اصفهانی
روایت دارد. (از لباب الانساب).
زهری رستی. از عم خود رستهٔ اصفهانی
روایت دارد. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رُ) (ص نسب .) منسوب به رست . 1 - آن چه از خاک و گل رست تعبیه کنند. 2 - زمین
هایی که جنس آن ها از رست باشد. 3 - سنگ هایی که مادة اصلی آن ها رست باشد.
هایی که جنس آن ها از رست باشد. 3 - سنگ هایی که مادة اصلی آن ها رست باشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رُ) 1 - (حامص .) چیرگی . 2 - دلیری . 3 - آسایش ، راحتی . 4 - (اِ.) روزی ، رِزق
.
.