Rizâm - رزام
The entry is a dictionary list for the word Rizâm - رزام
رزام Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (ع مص) مصدر به معنی رُزوم.
(منتهی الارب). بر زمین ماندن شتر از لاغری.
(آنندراج) (از ناظم الاطباء). برنخاستن شتر از
لاغری. (از اقرب الموارد). و رجوع به رُزوم
شود. || گرد آوردن چیزی در ...
(منتهی الارب). بر زمین ماندن شتر از لاغری.
(آنندراج) (از ناظم الاطباء). برنخاستن شتر از
لاغری. (از اقرب الموارد). و رجوع به رُزوم
شود. || گرد آوردن چیزی در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع ص) مرد شدید صعب. ج، رُزَّم.
(از اقرب الموارد). مرد درشت سخت. (ناظم
الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). || جِ
رازم. (منتهی الارب). رجوع به رازم شود.
(از اقرب الموارد). مرد درشت سخت. (ناظم
الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). || جِ
رازم. (منتهی الارب). رجوع به رازم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع مص) مصدر به معنی مُرازمة.
(ناظم الاطباء). رجوع به مرازمة شود.
(ناظم الاطباء). رجوع به مرازمة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَزْ زا ] (ع ص) شیر قصدکننده و
احاطه یافته بر شکار و بانگ کنان بر آن. (از
اقرب الموارد).
احاطه یافته بر شکار و بانگ کنان بر آن. (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) نام پدر ابواحمد محمد
مروزی که از محدثین است. (از یادداشت
مؤلف).
مروزی که از محدثین است. (از یادداشت
مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) حوض رزام محله ای است
در مرو شاهجهان. (از انساب سمعانی).
در مرو شاهجهان. (از انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) رزام بن مالک بن حنظلة. پدر
قبیله ای است از تمیم. (آنندراج) (منتهی
الارب).
قبیله ای است از تمیم. (آنندراج) (منتهی
الارب).