Dirâzdest - درازدست
The entry is a dictionary list for the word Dirâzdest - درازدست
درازدست Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ دَ ] (ص مرکب) آنکه
دست دراز دارد. طویل الباع. طویل الید.
طویل الیدین. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| حریص. طماع. (ناظم
الاطباء): اما بسیار طامع است
و درازدست، مال نه فراخور ...
دست دراز دارد. طویل الباع. طویل الید.
طویل الیدین. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| حریص. طماع. (ناظم
الاطباء): اما بسیار طامع است
و درازدست، مال نه فراخور ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ دَ ] (اِخ) لقب کی اردشیر،
یعنی بهمن بن اسفندیار. (از مفاتیح العلوم).
لقب اردشیر اول (۴۶۶ -۴۲۴ ق. م.) پنجمین
پادشاه هخامنشی. درازانگل. ریونددست.
مهابهو. درغوبازو. ماکروخیر. مقروشر.
طویل الید. طویل الیدین. (یادداشت مرحوم
دهخدا). ...
یعنی بهمن بن اسفندیار. (از مفاتیح العلوم).
لقب اردشیر اول (۴۶۶ -۴۲۴ ق. م.) پنجمین
پادشاه هخامنشی. درازانگل. ریونددست.
مهابهو. درغوبازو. ماکروخیر. مقروشر.
طویل الید. طویل الیدین. (یادداشت مرحوم
دهخدا). ...
Dirâzdest - درازدست other entries
Next Words