Hamza - حمزة
The entry is a dictionary list for the word Hamza - حمزة
حمزة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زَ ] (ع اِ) شیر. (منتهی الارب).
اسد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شیر
بیشه. (ناظم الاطباء). || تره ای است ترش.
(منتهی الارب). بقلة حریفة. (اقرب الموارد).
ترهٔ ترش مزه. (ناظم الاطباء). ||
اسد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شیر
بیشه. (ناظم الاطباء). || تره ای است ترش.
(منتهی الارب). بقلة حریفة. (اقرب الموارد).
ترهٔ ترش مزه. (ناظم الاطباء). ||
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زَ ] (اِخ) ابن اسدبن علی بن
محمد، مکنی به ابی یعلی. یاقوت گوید: وی
ادیب، کاتب، شاعر، مورخ و از اعیان دمشق و
از افاضل مبرزین آنجا بود و در دمشق ۵۵۵
هـ . ق. بمرد او راست ...
محمد، مکنی به ابی یعلی. یاقوت گوید: وی
ادیب، کاتب، شاعر، مورخ و از اعیان دمشق و
از افاضل مبرزین آنجا بود و در دمشق ۵۵۵
هـ . ق. بمرد او راست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زَ ] (اِخ) ابن بیض الحنفی
الکوفی. وی از بنی بکربن واش است. شاعری
مقدم و نیکو از شعرای دولت اموی بود به
مهلب و پسر وی پیوسته بود. آنگاه به هلال بن
ابی برده پیوست و ...
الکوفی. وی از بنی بکربن واش است. شاعری
مقدم و نیکو از شعرای دولت اموی بود به
مهلب و پسر وی پیوسته بود. آنگاه به هلال بن
ابی برده پیوست و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زَ ] (اِخ) ابن حسن اصفهانی. یکی
از مورخان معتبر و مشهور قرن چهارم
هجری است که تاریخ بسیار معتبری تألیف
کرده است. این اثر بیشتر از ایرانیان باستان،
آشوریها، سریانیها، عبرانیها، مصریان،
یونانیان و اعراب گفتگو میکند و ...
از مورخان معتبر و مشهور قرن چهارم
هجری است که تاریخ بسیار معتبری تألیف
کرده است. این اثر بیشتر از ایرانیان باستان،
آشوریها، سریانیها، عبرانیها، مصریان،
یونانیان و اعراب گفتگو میکند و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زَ ] (اِخ) ابن عبدالمطلب بن هاشم.
عم النبی(ص). قال ابوعبید: و له عقب. (صبح
الاعشی ج ۱ ص ۳۵۹). حمزه یکی از صحابهٔ
کرام و عموی بزرگوار حضرت رسول خدا
میباشد. کنیه اش ابوعماره و ابویعلی و نام ...
عم النبی(ص). قال ابوعبید: و له عقب. (صبح
الاعشی ج ۱ ص ۳۵۹). حمزه یکی از صحابهٔ
کرام و عموی بزرگوار حضرت رسول خدا
میباشد. کنیه اش ابوعماره و ابویعلی و نام ...
Hamza - حمزة other entries
Next Words