Hâcibân - حاجبان
The entry is a dictionary list for the word Hâcibân - حاجبان
حاجبان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِ) جمع فارسی حاجب.
این کلمه در تاریخ بیهقی بسیار آمده
است : «خواجه و حاجبان سوی بلخ
برفتند تا بحضرت خلافت برسیدند ببغداد...
حاجبان او را به پیش تخت بردند و بنشاندند
و باز پس آمدند... حاجبان ...
این کلمه در تاریخ بیهقی بسیار آمده
است : «خواجه و حاجبان سوی بلخ
برفتند تا بحضرت خلافت برسیدند ببغداد...
حاجبان او را به پیش تخت بردند و بنشاندند
و باز پس آمدند... حاجبان ...