بیدار
The entry is a dictionary list for the word بیدار
بیدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، اِ) که در خواب نیست. مقابل
خفته. صاحب آنندراج گوید: مقابل خفته
مرکب از «بید» بمعنی شعور و آگاهی و «دار»
که کلمهٔ نسبت است و غنچه، آیینه، بخت،
دولت، همت، دل، خاطر، جان، عقل، شرم،
شبنم، عرق، فتنه و ...
خفته. صاحب آنندراج گوید: مقابل خفته
مرکب از «بید» بمعنی شعور و آگاهی و «دار»
که کلمهٔ نسبت است و غنچه، آیینه، بخت،
دولت، همت، دل، خاطر، جان، عقل، شرم،
شبنم، عرق، فتنه و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) درختچه ای است کم برگ یا
بی برگ که آنرا دیدار نیز نامند و کائوچوک
دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای
پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از
فرفیون دارای شیرابهٔ کااوچوکی در چاه بهار
و گه (نیک ...
بی برگ که آنرا دیدار نیز نامند و کائوچوک
دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای
پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از
فرفیون دارای شیرابهٔ کااوچوکی در چاه بهار
و گه (نیک ...