Pûz - پوز
The entry is a dictionary list for the word Pûz - پوز
پوز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پیرامون دهان. پوزه. بتفوز. فطیسة.
فنطیسة. فرطوسة. فرطیسة. و در لغت نامهٔ
اسدی نخجوانی آمده است: پوز و بتفوز، این
هر دو نام بمردم و بهایم توان گفت. زفر.
(فرهنگ اسدی نخجوانی). و صاحب غیاث
اللغات گوید: بینی چهارپایان و چهرهٔ ...
فنطیسة. فرطوسة. فرطیسة. و در لغت نامهٔ
اسدی نخجوانی آمده است: پوز و بتفوز، این
هر دو نام بمردم و بهایم توان گفت. زفر.
(فرهنگ اسدی نخجوانی). و صاحب غیاث
اللغات گوید: بینی چهارپایان و چهرهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُز ] (فرانسوی، اِ) پُز. مأخوذ از کلمهٔ
فرانسوی مصطلح در موسیقی. مکثی که برابر
یک ضرب باشد. || علامتی که این مکث را
برساند.
فرانسوی مصطلح در موسیقی. مکثی که برابر
یک ضرب باشد. || علامتی که این مکث را
برساند.