Perîrû - پریرو
The entry is a dictionary list for the word Perîrû - پریرو
پریرو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (ص مرکب) پریروی. که روی
چون پری دارد. پریچهر. پریچهره. پری رخ.
خوبرو. زیبارو:
ز هر شهری سپهداری و شاهی
ز هر مرزی پریروئی و ماهی.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
پریرو تاب مستوری ندارد
چو در بندی ...
چون پری دارد. پریچهر. پریچهره. پری رخ.
خوبرو. زیبارو:
ز هر شهری سپهداری و شاهی
ز هر مرزی پریروئی و ماهی.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
پریرو تاب مستوری ندارد
چو در بندی ...