Pâşne - پاشنه
The entry is a dictionary list for the word Pâşne - پاشنه
پاشنه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
topuk
Farsça - Türkçe sözlük
topuk
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نِ ] (اِ) جزء مؤخر پای آدمی.
پَل. (فرهنگ اسدی نسخهٔ خطی نخجوانی).
بَل. عقب. پاشنا. بَسل. (برهان):
بزد پاشنه سنگ انداخت دور
زواره بر او آفرین کرد و سور.فردوسی.
|| عظم عقب. استخوان جزء مؤخر ...
پَل. (فرهنگ اسدی نسخهٔ خطی نخجوانی).
بَل. عقب. پاشنا. بَسل. (برهان):
بزد پاشنه سنگ انداخت دور
زواره بر او آفرین کرد و سور.فردوسی.
|| عظم عقب. استخوان جزء مؤخر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - بخش عقب پای آدمی ، پاشنا، عقب . 2 - قسمتی از کفش که
پاشنه روی آن قرار می گیرد. 3 - قسمتی از در که در روی آن می چرخد. 4 - استخوانی
درشت و کوتاه که تکیة آدمی و دیگر حیوان هنگام ایستادن بر آن باشد. ؛ ~ در خانة کسی
را درآوردن کنایه از: به ستوه آوردن وی به سبب مطالبة طلبی یا خواهشی . ؛ ~ کفش را
ور کشیدن کنایه از: مهیای انجام دادن کاری شدن .
پاشنه روی آن قرار می گیرد. 3 - قسمتی از در که در روی آن می چرخد. 4 - استخوانی
درشت و کوتاه که تکیة آدمی و دیگر حیوان هنگام ایستادن بر آن باشد. ؛ ~ در خانة کسی
را درآوردن کنایه از: به ستوه آوردن وی به سبب مطالبة طلبی یا خواهشی . ؛ ~ کفش را
ور کشیدن کنایه از: مهیای انجام دادن کاری شدن .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
daban(izah: taban. < toban. ayağın tomar yumar (girdə) olan arxa bölümü.)