Bîdârdil - بیداردل
The entry is a dictionary list for the word Bîdârdil - بیداردل
بیداردل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (ص مرکب) بیدارخاطر.
بیدارهوش. بیدارمغز. (آنندراج). هشیار و
آگاه و خبردار و چالاک. (ناظم الاطباء).
خبیر. دل آگاه. عاقل و هشیار. مقابل
برناس :
شنیدند چون این سخن بخردان
بزرگان و بیداردل موبدان.فردوسی.
تو فرزند بیداردل رستمی
ز ...
بیدارهوش. بیدارمغز. (آنندراج). هشیار و
آگاه و خبردار و چالاک. (ناظم الاطباء).
خبیر. دل آگاه. عاقل و هشیار. مقابل
برناس :
شنیدند چون این سخن بخردان
بزرگان و بیداردل موبدان.فردوسی.
تو فرزند بیداردل رستمی
ز ...