Bîhirad - بیخرد
The entry is a dictionary list for the word Bîhirad - بیخرد
بیخرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خِ رَ ] (ص مرکب) بی عقل.
بی وقوف. (آنندراج). سفیه. ناخردمند.
نابخرد. بی ادراک. مأموه. (یادداشت بخط
مؤلف). بی عقل. بی فکر. بی اندیشه :
ببردش ورا هوش و دانش خدای
مرا بیخرد یافت آن تیره رأی.فردوسی.
چو سالی ...
بی وقوف. (آنندراج). سفیه. ناخردمند.
نابخرد. بی ادراک. مأموه. (یادداشت بخط
مؤلف). بی عقل. بی فکر. بی اندیشه :
ببردش ورا هوش و دانش خدای
مرا بیخرد یافت آن تیره رأی.فردوسی.
چو سالی ...