Bîhisâb - بیحساب
The entry is a dictionary list for the word Bîhisâb - بیحساب
بیحساب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ص مرکب، ق مرکب)
بی شمار. (ناظم الاطباء). بیشمار و بی اندازه.
(فرهنگ فارسی معین):
این دهد مژده بعمری بی حساب و بی عدد
و آن کند عهده بملکی بی کران و بیشمار.
منوچهری.
باران رحمت بی حساب همه را رسیده.
(گلستان). و ...
بی شمار. (ناظم الاطباء). بیشمار و بی اندازه.
(فرهنگ فارسی معین):
این دهد مژده بعمری بی حساب و بی عدد
و آن کند عهده بملکی بی کران و بیشمار.
منوچهری.
باران رحمت بی حساب همه را رسیده.
(گلستان). و ...