Bedrî - بدری
The entry is a dictionary list for the word Bedrî - بدری
بدری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (حامص) بدر بودن. ماه تمام و
دوهفته بودن. حالت ماه دوهفته :
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.نظامی.
و رجوع به بدر شود.
دوهفته بودن. حالت ماه دوهفته :
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.نظامی.
و رجوع به بدر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) بدره که خریطهٔ زر و پول
است. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از
آنندراج). خریطه ای باشد که طولش از عرض
اندک بیشتر باشد و آن را از چرم و گلیم و شال
کنند و بدوزند ...
است. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از
آنندراج). خریطه ای باشد که طولش از عرض
اندک بیشتر باشد و آن را از چرم و گلیم و شال
کنند و بدوزند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ری ی ] (ع اِ) بارانی که پیش از
زمستان ببارد. (از منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). باران قبل از زمستان. (از اقرب
الموارد). بارانی که پیش از سرما بیاید. (از
شرح قاموس). || ...
زمستان ببارد. (از منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). باران قبل از زمستان. (از اقرب
الموارد). بارانی که پیش از سرما بیاید. (از
شرح قاموس). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ری ی ] (ص نسبی) منسوب به
بدر، چاهی میان مکه و مدینه که غزوهٔ بدر در
آنجا اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی).
|| کسی که با پیغمبر اسلام در جنگ بدر
حاضر بوده است. (از ...
بدر، چاهی میان مکه و مدینه که غزوهٔ بدر در
آنجا اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی).
|| کسی که با پیغمبر اسلام در جنگ بدر
حاضر بوده است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ را ] (ع اِ) پیشی و سبقت: و
استقینا البدری؛ ای مبادرین. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء).
استقینا البدری؛ ای مبادرین. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء).
Next Words