Bedhûy - بدخوی
The entry is a dictionary list for the word Bedhûy - بدخوی
بدخوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص مرکب) بدخلق.
زشت خوی. تندخو. مقابل خوش خوی.
نیکخوی. (فرهنگ فارسی معین). اَعوَج.
خَزَنزَر. خُنُدب. شِغّیر. شِنّیر. شَکِس. شَکِص.
صَنّارة. عَبقان. عَبقانَة. عَدَبّس. عِضّ. عِظیَر.
عَفَرجَع. عَفَنجَش. عُقام. عَکَص. قاذورة. لَعو.
مُعَربِد. وَعِق. هَزَنبَز. (منتهی الارب در ذیل هر
یک ...
زشت خوی. تندخو. مقابل خوش خوی.
نیکخوی. (فرهنگ فارسی معین). اَعوَج.
خَزَنزَر. خُنُدب. شِغّیر. شِنّیر. شَکِس. شَکِص.
صَنّارة. عَبقان. عَبقانَة. عَدَبّس. عِضّ. عِظیَر.
عَفَرجَع. عَفَنجَش. عُقام. عَکَص. قاذورة. لَعو.
مُعَربِد. وَعِق. هَزَنبَز. (منتهی الارب در ذیل هر
یک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ خُ وی ] (حامص مرکب)
بدخویی. زشت خویی. تندخویی :
به مستی ندیدم ز تو بدخوی
همان زآرزو این سخن بشنوی.فردوسی.
ترا عشق سودابه و بدخوی
ز سر برگرفت افسر خسروی.فردوسی.
بدو گفت خواهی که ایمن شوی
نبینی ز ...
بدخویی. زشت خویی. تندخویی :
به مستی ندیدم ز تو بدخوی
همان زآرزو این سخن بشنوی.فردوسی.
ترا عشق سودابه و بدخوی
ز سر برگرفت افسر خسروی.فردوسی.
بدو گفت خواهی که ایمن شوی
نبینی ز ...
Next Words