tebs - تبس
The entry is a dictionary list for the word tebs - تبس
تبس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ بَ ] (اِمص) تبش. تفسیدگی. از
تبسیدن یا تفسیدن. تفتگی. حرارت.
گرمی :
هر که از کین تو دارد دل سیه چون لوبیا
از دو سنگ آس غم بی توش گردد چون عدس
گر سموم قهر تو بر روی ...
تبسیدن یا تفسیدن. تفتگی. حرارت.
گرمی :
هر که از کین تو دارد دل سیه چون لوبیا
از دو سنگ آس غم بی توش گردد چون عدس
گر سموم قهر تو بر روی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ بِ ] (اِخ) تب. پایتخت قدیمی
بئوسی که امروز بنام «تیوا» مشهور
است. رجوع به تب و فرهنگ ایران باستان
ص ۱۴۴ شود.
بئوسی که امروز بنام «تیوا» مشهور
است. رجوع به تب و فرهنگ ایران باستان
ص ۱۴۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ بَ ] (اِخ) شهری به ماد: اسکندر
چون شنید که داریوش (سوم) از همدان رفته
است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به
داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن» شهری
است تبس نام در آنجا به ...
چون شنید که داریوش (سوم) از همدان رفته
است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به
داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن» شهری
است تبس نام در آنجا به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ بَ ] (اِخ) نام یکی از شهرهای
خراسان است... (فرهنگ نظام). رجوع به
طبس شود.
خراسان است... (فرهنگ نظام). رجوع به
طبس شود.