tat - تات
The entry is a dictionary list for the word tat - تات
تات Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حرف اضافه +ضمیر) از «تا» و ضمیر
متصل بمعنی «تاترا» ضمایر متصل که به اسم
و فعل متصل می شوند گاهی در ضرورت
شعری که جمله مقلوب می شود بحرف (نظیر:
تا، اگر، از) نیز متصل گردند:
دردستانی کن و درماندهی
تات ...
متصل بمعنی «تاترا» ضمایر متصل که به اسم
و فعل متصل می شوند گاهی در ضرورت
شعری که جمله مقلوب می شود بحرف (نظیر:
تا، اگر، از) نیز متصل گردند:
دردستانی کن و درماندهی
تات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پسوند) مزید مؤخر (پساوند) است و
جداگانه معنی ندارد. و در فارسی امروز
متداول نیست این مزید مؤخر، آخر بعضی از
کلمات بصورت «داد» آید:... داد در جزء دوم
خرداد در اوستا «تات» می باشد و همین
جزء در امرداد هم دیده می ...
جداگانه معنی ندارد. و در فارسی امروز
متداول نیست این مزید مؤخر، آخر بعضی از
کلمات بصورت «داد» آید:... داد در جزء دوم
خرداد در اوستا «تات» می باشد و همین
جزء در امرداد هم دیده می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قومی پارسی. (مازندران و
استراباد رابینو ص ۶۳ بخش انگلیسی).
فارسی زبانان، طایفه ای از ایرانیان. اهالی
ولایات شمالی که به لهجهٔ محلی سخن رانند
مثل حسن آبادیان قراچه داغ و مازندرانیها...
در قفقاز آن قسمت از ایرانیان را که هنوز
زبانشان فارسی ...
استراباد رابینو ص ۶۳ بخش انگلیسی).
فارسی زبانان، طایفه ای از ایرانیان. اهالی
ولایات شمالی که به لهجهٔ محلی سخن رانند
مثل حسن آبادیان قراچه داغ و مازندرانیها...
در قفقاز آن قسمت از ایرانیان را که هنوز
زبانشان فارسی ...
tat - تات other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.