hindistan - هندوستان
The entry is a dictionary list for the word hindistan - هندوستان
هندوستان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
hindistan
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ ] (اِخ) هند. هندستان.
کشور هند:
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی.
پیل آمد از هندوستان، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
خاقانی.
از نظاره موی را جانی ...
کشور هند:
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی.
پیل آمد از هندوستان، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
خاقانی.
از نظاره موی را جانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ ] (اِخ) دهی است از بخش
قاین شهرستان بیرجند. دارای ۴۶ تن سکنه،
آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و
پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
قاین شهرستان بیرجند. دارای ۴۶ تن سکنه،
آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و
پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
hindistan - هندوستان other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.