Müsellema - مسلمی
The entry is a dictionary list for the word Müsellema - مسلمی
مسلمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ لِ ]۱ (اِخ) سيد مسلمی اسفراينی
از شعرای قرن نهم هجری. قبرش در اسفراين
است و اين بيت از اوست:
خال او نقد دلم از ديدهٔ روشن کشد
همچو دزدی کو متاع خانه از روزن کشد.
(از مجالس النفائس ص 45).
از شعرای قرن نهم هجری. قبرش در اسفراين
است و اين بيت از اوست:
خال او نقد دلم از ديدهٔ روشن کشد
همچو دزدی کو متاع خانه از روزن کشد.
(از مجالس النفائس ص 45).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ لِ میی ] (ص نسبی) منسوب به
قبيلهٔ بنیمسلمه که يکی از قبايل بنیالحرث
است. (الانساب سمعانی).
قبيلهٔ بنیمسلمه که يکی از قبايل بنیالحرث
است. (الانساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سَلْ لَ ] (حامص) معافيت.
رهايی. (يادداشت مرحوم دهخدا):
هر کس بقدر خويش گرفتار محنت است
کس را ندادهاند برات مسلمی.
ابوالفرج سکزی (از يادداشت مرحوم
دهخدا).
|| بخشودگی مالياتی: چون متوجهات
املاک و اوقاف زاويهٔ متبرکهٔ ايشان بموجب
مقرر نامهٔ ديوانی به مسلمی قديم ...
رهايی. (يادداشت مرحوم دهخدا):
هر کس بقدر خويش گرفتار محنت است
کس را ندادهاند برات مسلمی.
ابوالفرج سکزی (از يادداشت مرحوم
دهخدا).
|| بخشودگی مالياتی: چون متوجهات
املاک و اوقاف زاويهٔ متبرکهٔ ايشان بموجب
مقرر نامهٔ ديوانی به مسلمی قديم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ لِ ] (اِخ) مسلمی حميدی فرزند
ميری شاعر مشهور. او راست: بهجه آلاثار که
در معارضهٔ دريای ابرار اميرخسرو نظم کرده
است. (کشف الظنون ج 1 ص 256).
ميری شاعر مشهور. او راست: بهجه آلاثار که
در معارضهٔ دريای ابرار اميرخسرو نظم کرده
است. (کشف الظنون ج 1 ص 256).
Next Words