Bahti - بختی
The entry is a dictionary list for the word Bahti - بختی
بختی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (اِ) شتر قوی درازگردن متولد از
عربی و عجمی منسوب است به بخت نصر.
(منتهی الارب). قسمی شتر. شتر خراسانی.
(یادداشت مؤلف). شتر قوی بزرگ که از
جانب خراسان آرند. نوعی شتر قوی بزرگ
سرخ که از جانب خراسان آرند ...
عربی و عجمی منسوب است به بخت نصر.
(منتهی الارب). قسمی شتر. شتر خراسانی.
(یادداشت مؤلف). شتر قوی بزرگ که از
جانب خراسان آرند. نوعی شتر قوی بزرگ
سرخ که از جانب خراسان آرند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) نام یکی از عشایر کرد. بنا
بروایت شرفنامه، کیش یزیدی در میان بسی
از طوایف کرد، از آن جمله قسمتی از عشایر
بختی و محمودی و دنبلی انتشار داد. (از کرد
و پیوستگی نژادی او ص ۱۳۱).
بروایت شرفنامه، کیش یزیدی در میان بسی
از طوایف کرد، از آن جمله قسمتی از عشایر
بختی و محمودی و دنبلی انتشار داد. (از کرد
و پیوستگی نژادی او ص ۱۳۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) از شعرای تبریز که بیشتر
عمر خود را در شیراز گذرانده است. (فرهنگ
سخنوران). ازوست:
امید جور از تو ندارم چه جای لطف
نومیدیم ببین به چه غایت رسیده است.
(از قاموس الاعلام).
عمر خود را در شیراز گذرانده است. (فرهنگ
سخنوران). ازوست:
امید جور از تو ندارم چه جای لطف
نومیدیم ببین به چه غایت رسیده است.
(از قاموس الاعلام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان بزینه رود
بخش قیدار زنجان. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۲).
بخش قیدار زنجان. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۲).
Bahti - بختی other entries
Next Words