Lierre - لیر
The entry is a dictionary list for the word Lierre - لیر
لیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری
بخش کهگیلویهٔ شهرستان بهبهان، واقع در
۹۰۰۰گزی جنوب خاوری لنده مرکز
دهستان و ۵۴۰۰۰گزی شمال شوسهٔ بهبهان
به آغاجاری. کوهستانی، گرمسیر و
مالاریائی. دارای ۷۰۰ تن سکنه. آب آن از
چشمه. محصول آنجا غلات، برنج، پشم و
لبنیات. ...
بخش کهگیلویهٔ شهرستان بهبهان، واقع در
۹۰۰۰گزی جنوب خاوری لنده مرکز
دهستان و ۵۴۰۰۰گزی شمال شوسهٔ بهبهان
به آغاجاری. کوهستانی، گرمسیر و
مالاریائی. دارای ۷۰۰ تن سکنه. آب آن از
چشمه. محصول آنجا غلات، برنج، پشم و
لبنیات. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز
شهرستان اهواز واقع در ۱۸۰۰۰گزی
خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای
۶۰ تن سکنه. آب آن از کارون و چشمه.
محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و
راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ...
شهرستان اهواز واقع در ۱۸۰۰۰گزی
خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای
۶۰ تن سکنه. آب آن از کارون و چشمه.
محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و
راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) آب غلیظی باشد که از دهان و
گوشه های لب فروریزد و بیرون آید.
(برهان):
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند (؟) لیرش از یک فرسخ.
ملا طارمی.
گوشه های لب فروریزد و بیرون آید.
(برهان):
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند (؟) لیرش از یک فرسخ.
ملا طارمی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مسکوکی در ایتالی. الفرنک الایطالی و
هو اللیرة ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر
اللیر لکی لاتلتبس باللیرة التی اغلبها یکون
ذهباً و اللیر فضة و کانت اللیرة تساوی فی اول
الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً.
(النقود العربیة ...
هو اللیرة ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر
اللیر لکی لاتلتبس باللیرة التی اغلبها یکون
ذهباً و اللیر فضة و کانت اللیرة تساوی فی اول
الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً.
(النقود العربیة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام کمونی از نرد. آرندیسمان لیل به
فرانسه. دارای ۴۶۲۷ تن سکنه است.
فرانسه. دارای ۴۶۲۷ تن سکنه است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ از آرا. ] (اِ.) آب غلیظی که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد. و بیرون آید.