mad - ماد
The entry is a dictionary list for the word mad - ماد
ماد Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
salınmak; sendelemek
Arapça - Türkçe sözlük
مادَ
1. salınmak
Anlamı: yürürken hafifçe bir yandan bir yana eğilmek
2. sendelemek
Anlamı: dengesi bozularak düşecek gibi olmak
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مخفف مادر است که عربان والده و ام
گویند. (برهان). مخفف مادر است که «راء»
حذف شده و گاه دال را حذف کنند و مارگویند یعنی مادر. (انجمن آرا) (آنندراج).
مادر. (از ناظم الاطباء). مادر. مادندر.
(فرهنگ فارسی معین). و رجوع ...
گویند. (برهان). مخفف مادر است که «راء»
حذف شده و گاه دال را حذف کنند و مارگویند یعنی مادر. (انجمن آرا) (آنندراج).
مادر. (از ناظم الاطباء). مادر. مادندر.
(فرهنگ فارسی معین). و رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام قومی است آریایی ایرانی نژاد که
در ابتدای قرن هفتم یا آخر قرن هشتم قبل از
میلاد مسیح دولت ماد را تأسیس کردند و
نخستین پادشاه این قوم دیوکس (۷۰۸-۶۵۵
ق.م) و آخرین پادشاه آسیتاگس (۵۸۴
در ابتدای قرن هفتم یا آخر قرن هشتم قبل از
میلاد مسیح دولت ماد را تأسیس کردند و
نخستین پادشاه این قوم دیوکس (۷۰۸-۶۵۵
ق.م) و آخرین پادشاه آسیتاگس (۵۸۴
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دولت ماد. پادشاهی ماد. سلسلهٔ
پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال ۷۰۵
ق.م. در ناحیهٔ ماد تشکیل داد. قبایل مختلف
ماد در برابر تجاوزهای پی درپی پادشاهان
آشور و از آنجمله وادانیراری سوم، شلم نصر
دوم، شمسی اداد، تیگلات ...
پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال ۷۰۵
ق.م. در ناحیهٔ ماد تشکیل داد. قبایل مختلف
ماد در برابر تجاوزهای پی درپی پادشاهان
آشور و از آنجمله وادانیراری سوم، شلم نصر
دوم، شمسی اداد، تیگلات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) مسکن قوم ماد. همین کلمه است که
در پهلوی و پارسی (و نیز در تعریب) «ماه»
شده. بیرونی در کتاب الجماهر ص ۲۰۵
نوشته: «ماه» عبارت است از زمین جبل و
«ماهین» عبارتند از ماه بصره که دینور باشد و
ماه کوفه ...
در پهلوی و پارسی (و نیز در تعریب) «ماه»
شده. بیرونی در کتاب الجماهر ص ۲۰۵
نوشته: «ماه» عبارت است از زمین جبل و
«ماهین» عبارتند از ماه بصره که دینور باشد و
ماه کوفه ...
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
مَادَ
п. I
и مَيْدٌ مَيَدَانٌ
1) качаться, шататься, колебаться; تميد الارض تحت اقدامهم земля уходит у них из под ног
2) чувствовать головокружение
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
مَادَّ
п. III
тянуть, оттягивтаь (уплату)
II
مَادٌّ
1) тянущийся
2) стелющийся (о растении)