ابومعشر
The entry is a dictionary list for the word ابومعشر
ابومعشر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) جعفربن محمدبن
عمر خراسانی، بلخی، منجم. در نامهٔ
دانشوران آمده است که: او از مردمان بلخ و از
بزرگان منجمین است و در عصر خود پیشوا و
استاد اصحاب نجوم بوده و هم در ...
عمر خراسانی، بلخی، منجم. در نامهٔ
دانشوران آمده است که: او از مردمان بلخ و از
بزرگان منجمین است و در عصر خود پیشوا و
استاد اصحاب نجوم بوده و هم در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) سندی نجیح. از
محمدبن کعب روایت کند. و رجوع به
ابوجعفر یحیی السندی و ابومعشر نجیح شود.
محمدبن کعب روایت کند. و رجوع به
ابوجعفر یحیی السندی و ابومعشر نجیح شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) عبدالکریم بن
عبدالصمد طبری. رجوع به عبدالکریم...
شود.
عبدالصمد طبری. رجوع به عبدالکریم...
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) کوفی. نام او زیادبن
کلیب است. صاحب ابراهیم نخعی و از وی
روایت کند.
کلیب است. صاحب ابراهیم نخعی و از وی
روایت کند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) نجیح بن
عبدالرحمن مولی ام موسی. از مردم هند ساکن
مدینه. ابتدا غلام بود و آزادی خویش بخریده
است و در سال ۱۶۰ هـ . ق. به بغداد رفته و تا
آخر ...
عبدالرحمن مولی ام موسی. از مردم هند ساکن
مدینه. ابتدا غلام بود و آزادی خویش بخریده
است و در سال ۱۶۰ هـ . ق. به بغداد رفته و تا
آخر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) نجیح. مولی
ام موسی. رجوع به ابومعشر نجیح بن
عبدالرحمن شود.
ام موسی. رجوع به ابومعشر نجیح بن
عبدالرحمن شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ مَ شَ ] (اِخ) یحیی السندی
مولی بن هاشم. محدث است و رجوع به
ابومعشر نجیح شود.
مولی بن هاشم. محدث است و رجوع به
ابومعشر نجیح شود.