engel - انگل
The entry is a dictionary list for the word engel - انگل
انگل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ گَ ] (اِ) کسی را گویند که صحبت او
مکروه طبیعت باشد. (برهان قاطع) (هفت
قلزم). کسی که صبحت او مکروه طبیعت
باشد و او در اختلاط و مصاحبت ابرام و
اصرار نماید. (آنندراج) (از انجمن آرا). مرد
ناشناس گستاخ. ...
مکروه طبیعت باشد. (برهان قاطع) (هفت
قلزم). کسی که صبحت او مکروه طبیعت
باشد و او در اختلاط و مصاحبت ابرام و
اصرار نماید. (آنندراج) (از انجمن آرا). مرد
ناشناس گستاخ. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ گُ ] (اِ) انگشت. و انگولک و
انگولک کردن از همین کلمه انگل انگشت
است. (یادداشت مؤلف).
- اردشیر درازانگل؛ بهمن پسر اسفندیار
بود... و نام او اردشیر بود کی اردشیر
درازانگل خواندندی او را و به ...
انگولک کردن از همین کلمه انگل انگشت
است. (یادداشت مؤلف).
- اردشیر درازانگل؛ بهمن پسر اسفندیار
بود... و نام او اردشیر بود کی اردشیر
درازانگل خواندندی او را و به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اَ گَ) (اِ.) 1 - گیاه یا جانوری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری
بچسبد و از جسم او تغذیه کند. 2 - موجود زنده ای که روی پوست ، داخل بدن انسان یا
حیوانی زندگی کند. 3 - طفیلی ، سرِخر، مزاحم ، سربار.
بچسبد و از جسم او تغذیه کند. 2 - موجود زنده ای که روی پوست ، داخل بدن انسان یا
حیوانی زندگی کند. 3 - طفیلی ، سرِخر، مزاحم ، سربار.
engel - انگل other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.