Bâbâ - بابا
The entry is a dictionary list for the word Bâbâ - بابا
بابا Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
baba; beybaba; peder
Arapça - Türkçe sözlük
بابا
1. beybaba
Anlamı: çocukların babaları için kullandığı saygı sözü
2. peder
Anlamı: baba
3. baba
Anlamı: çocuğu olmuş erkek
Farsça - Türkçe sözlük
baba
Farsça - Türkçe sözlük
baba
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(البابا): الرئيس الأعلى للكنيسة الرومانية الكاثوليكية. وأُطلق أخيرًا على رئيس الكنيسة الأرثوذكسية أيضًا.
(البابَوِية): مَنْصِب البابا. و- مُقامه.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
بابا1 [مفرد]: كلمة ينادي بها الولدُ والدَه.
• بابا غنُّوج: أكلة تُصنع من الباذنجان في بعض البلدان.
• بابا نويل: (عند النصارى): تجسيد لروح عيد الميلاد المجيد، ويكون على شكل رجُل مرِح، بَدين، كبير السنّ، ذي لحية بيضاء وبدلة حمراء، يُعتقَد بأنّه يُحضر الهدايا للأطفال الطيِّبين عشيّة عيد الميلاد.
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
بابا2 [مفرد]: ج باباوات وبابوات
• البابا: لقب يُطلق على الرئيس الأعلى للكنيسة الكاثوليكيَّة في العالم ومقرّه الفاتيكان في إيطاليا، وأُطلق أخيرًا على رئيس الكنيسة الأرثوذكسيَّة أيضًا.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پدر. اَب. باب. والد:
هست مامات اسب و بابا خر
تومشو تر چو خوانمت استر.سنائی.
ز ابتدا سرمامک غفلت نبازیدم چو طفل
زانکه هم مامک رقیبم بود و هم بابای من.
خاقانی.
من از شفقت پیربابای خویش
فراموش کردم محابای خویش.نظامی.
گفت بابا ...
هست مامات اسب و بابا خر
تومشو تر چو خوانمت استر.سنائی.
ز ابتدا سرمامک غفلت نبازیدم چو طفل
زانکه هم مامک رقیبم بود و هم بابای من.
خاقانی.
من از شفقت پیربابای خویش
فراموش کردم محابای خویش.نظامی.
گفت بابا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) پاپ: فهو عندالمسلمین کالبابا، او
کخلیفة پطرس، عندالنصاری الکاتولیک.
(نقود ص ۱۳۳): و ربما استعصوا علیه فیها
ربهم حتی یصلح بینهم البابا. (ابن بطوطه). و
یأتی الیها [ الی ایا صوفیه ] البابا، مرة فی
السنة. (ابن بطوطه). رجوع به پاپ شود.
کخلیفة پطرس، عندالنصاری الکاتولیک.
(نقود ص ۱۳۳): و ربما استعصوا علیه فیها
ربهم حتی یصلح بینهم البابا. (ابن بطوطه). و
یأتی الیها [ الی ایا صوفیه ] البابا، مرة فی
السنة. (ابن بطوطه). رجوع به پاپ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ادگار بلوشه در توضیح «باباخاتون»
آرد: محققاً «بابا» باید خواند و این کلمه در
مغولی بنا بر علم الاعلام مغولی از کلمهٔ چینی
«پاپا» بزبان مغولی وارد شده است.
(جامع التواریخ ج ۲ ص ۳۶ بخش
فرانسوی).و رجوع به ص ۳۵۴ ...
آرد: محققاً «بابا» باید خواند و این کلمه در
مغولی بنا بر علم الاعلام مغولی از کلمهٔ چینی
«پاپا» بزبان مغولی وارد شده است.
(جامع التواریخ ج ۲ ص ۳۶ بخش
فرانسوی).و رجوع به ص ۳۵۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام مولای عباس. || نام
مولای عایشه. || نام پدر
عبدالرحمن بن بابا یا باباه تابعی.
|| نام پدر عبداللََّه بن بابا یا بابی یا
بابیه تابعی. (منتهی الارب).
مولای عایشه. || نام پدر
عبدالرحمن بن بابا یا باباه تابعی.
|| نام پدر عبداللََّه بن بابا یا بابی یا
بابیه تابعی. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (میرزا...) جلدساز معروف که
جلدهای روغنی عالی ساخته است و نمونهٔ
آن در کتابخانهٔ سلطنتی به تاریخ ۱۲۰۶ هـ . ق.
مرقع شمارهٔ ۴۵ ضبط است. (از نمونهٔ خطوط
خوش کتابخانهٔ ملی ایران ص ۱۴۴).
جلدهای روغنی عالی ساخته است و نمونهٔ
آن در کتابخانهٔ سلطنتی به تاریخ ۱۲۰۶ هـ . ق.
مرقع شمارهٔ ۴۵ ضبط است. (از نمونهٔ خطوط
خوش کتابخانهٔ ملی ایران ص ۱۴۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی جزء دهستان طارم سفلی
بخش سیروان شهرستان زنجان. ۱۴هزارگزی
باختری سیروان و ۱۴هزارگزی راه مالرو
زنجان -طارم. کوهستانی با هوای سردسیر.
سکنهٔ آن ۹۴ تن. شیعه و آب آن از چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و ...
بخش سیروان شهرستان زنجان. ۱۴هزارگزی
باختری سیروان و ۱۴هزارگزی راه مالرو
زنجان -طارم. کوهستانی با هوای سردسیر.
سکنهٔ آن ۹۴ تن. شیعه و آب آن از چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) لقب گنجعلی خان زیگ. تصویر او
در عمارت چهل ستون اصفهان منقوش است.
رجوع به گنجعلی خان و تاریخ کرد ص ۲۰۸ و
عالم آرای عباسی چ ۱ طهران ص ۷۳۳ شود.
در عمارت چهل ستون اصفهان منقوش است.
رجوع به گنجعلی خان و تاریخ کرد ص ۲۰۸ و
عالم آرای عباسی چ ۱ طهران ص ۷۳۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) سامی بیک گوید: قصبه ایست در
قضای ایواجق از سنجاق بیغا در نزدیکی
بابابرونی غربی ترین نقطهٔ آناطولی، دارای
۴۰۰۰ تن نفوس است و یک لنگرگاه کوچک
و استوار دارد، زمانی در این قصبه کاردهای
بسیار خوب مشهور بکارد ...
قضای ایواجق از سنجاق بیغا در نزدیکی
بابابرونی غربی ترین نقطهٔ آناطولی، دارای
۴۰۰۰ تن نفوس است و یک لنگرگاه کوچک
و استوار دارد، زمانی در این قصبه کاردهای
بسیار خوب مشهور بکارد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قصبهٔ کوچکی است در تسالیا واقع
در ۱۵هزارگزی شمال شرقی ینی شهر.
(قاموس الاعلام ترکی ج ۲).
در ۱۵هزارگزی شمال شرقی ینی شهر.
(قاموس الاعلام ترکی ج ۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قصبهٔ کوچکی است در ساحل
جنوبی نهر کوستم. (قاموس الاعلام ترکی ج
۲).
جنوبی نهر کوستم. (قاموس الاعلام ترکی ج
۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (امیر...) حاکم کابل. صاحب
حبیب السیر آرد: در اواخر همین سال
میرزاشاه محمودبن میرزا بابر که بعد از فرار
سپاه میرزاجهانشاه بولایت سیستان افتاده
بود در محاربه ای که میان امیرخلیل هندوکه و
حاکم کابل امیربابا روی نمود شربت شهادت ...
حبیب السیر آرد: در اواخر همین سال
میرزاشاه محمودبن میرزا بابر که بعد از فرار
سپاه میرزاجهانشاه بولایت سیستان افتاده
بود در محاربه ای که میان امیرخلیل هندوکه و
حاکم کابل امیربابا روی نمود شربت شهادت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ.) 1 - پدر. 2 - پدربزرگ . 3 - عنوانی برای عارفان و حکیمان : باباافضل ،
باباطاهر. 4 - شخص ، کس (عنوانی غیرمحترمانه ).
باباطاهر. 4 - شخص ، کس (عنوانی غیرمحترمانه ).
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
بابا: الحَبْرُ الأعْظَم
pope; the Pope, the Vicar of Christ, the Supreme Pontiff
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
بَابَا
мн. بَابَوَاتٌ мн. بَابَاوَاتٌ
1) папа, отец; وماما بابا папа и мама; ميلاد بابا или نوئيل بابا дед-мороз
2) папа (римский)
* * *
аа
pl. = بابوات
папа (в обращении)
2) папа (римский)
Bâbâ - بابا other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.